یادداشت روز؛ دکتر سعید خانزاده
تب مالت، بروسلوز ، هزار چهره، مزمن و طولانی مدت
تب مالت، بروسلوز ، هزار چهره، درد شدید، مزمن و طولانی مدت
همه اینها برای یک دامپزشک یا بهتر از آن سایر رده های دامپزشکی که با واکسن تب مالت یا دام سر و کار دارند واژه غریبی نیست.
گویا هر نیروی واکسیناتور بهتر است از ابتدا یک تزریق عمدی انجام دهد تا برای همیشه خیالش از استرس تزریق سهوی راحت شود!
از طرفی چون دام بیچاره که نمی داند آن واکسیناتور عزیز با هدف کمک و تلاش برای تامین سلامتی وپیشگیری از بیماری صعب العلاج سعی میکند به او واکسن تزریق نماید، با جست و خیز و بالا پایین پریدن تلاش میکند از گیر واکسیناتوری که در مقابل او روی یک گالن فلزی روغن یا در نهایت احترام و پذیرایی روی بالشتی برکنده خشک واقع در درب ورودی آغل یا اصطبل نشسته فرار کند و یا پرش از روی مانع که اغلب اوقات همین لحظه ماندگار برای واکسیناتورتداعی لحظات حساس بیماری است.
و این فراز و فرود حیوان برای فرار و تلاش واکسیناتور برای تزریق صحیح اغلب به برخوردی منجر میشود که چالشش تا پایان حیات واکسیناتور عزیز باقی خواهد ماند. به این ترتیب که در لحظه پرش دام چموش، واکسیناتور در حال تزریق واکسن به همزاد دیگر اوست که بی خبر از همه جا سر به سمت واکسن و سرنگ دارد که اگر دام چموش تلاش کند در همان لحظه تزریق برسد و برخوردی صورت بگیرد کار خود را به خوبی انجام داده است و اینجاکار تمام است! موفق می شود و دیگر تب مالت حتمی است و آن همکار عزیز به جرگه تب مالتی ها پیوسته، مگر در موارد نادر.
از این روز به بعد او می تواند بدون هیچ واهمه و هراس ناشی از تزریق سهوی واکسن تب مالت به کارش ادامه دهد اما با چه شرایطی؟ شاید اکثر ما دامپزشکان افرادی را در اطراف خود داریم که به این درد و بیماری مبتلا هستند، تب و دردهای مزمن همیشگی از مفاصل گرفته تا مهره های کمر و تزریق های طولانی مدت جهت کاهش لود بیماری.
اما این چه بیماری است که اینگونه انسان را تا اواخر عمر درگیر می کند.
ازتب مالت یا همان بروسلوز مشهور به تب دیوانه بعنوان یک بیماری هزار چهره یا اصلا شاید دوهزار چهره چه می دانیم.
تا یادمان نرفته یادآوری کنیم که عوامل زیادی میتواند باعث ابتلا به این بیماری شود،کار در کشتارگاه ،کمک به زایمان سخت، توشه رکتال و... نمونه های دیگری از عوامل سهوی بیماری زایی می باشند.
اما جای شکرش باقیست این بیماری از انسان به انسان قابل سرایت نیست اما متاسفانه عوامل آن به بافت های خونساز حمله می کند غدد لنفاوی، مغز استخوان، کبد، طحال و ...
در حیوانات نیز آنطور که پیداست خسارتهای زیادی وارد می کند اعم از سقط جنین، عفونت رحم و پستان و در نهایت هم عقیم شدن حیوان.
اینجاست که شاید کنترل بیماری و درمان آن سخت می شود، چرا که دام آلوده از طریق شیر و سایر ترشحات مثل ادرار و مدفوع بیماری را تا می تواند منتشر می کند.
نکته جالب توجه این است که با رعایت بعضی مسائل بهداشتی ،آموزشی و همکاری و هماهنگی بین دستگاهی مثل شبکه بهداشت و درمان می شود از ابتلا به این بیماری مهلک تا حدودی پیشگیری کرد.
در دامها با واکسیناسیون بموقع و در انسان با رعایت نکات ایمنی و عدم مصرف شیر نجوشیده و فراورده های لبنی غیر پاستوریزه و عدم تماس با ترشحات آلوده دام مبتلا که حتی از طریق مخاط چشم و خراشهای روی پوست امکان پذیر است.
همه اینها خلاصه ای از این عزیز تعریفی ماست که می تواند براحتی هر فردی را مبتلا به بیماری کند.
اینکه چرا دامپزشکی اعم از دولتی و خصوصی مبتلا به این بیماری می شود باید اذعان کنیم که همگی بخاطر عدم رعایت مسائل ایمنی و... نیست گاهی باید در صحنه بود، دید و حداقل تماشا کرد حرکات عجیب و محیرالعقولی که گاهی آن زبان بسته ها از خود بروز می دهند گویی که المپیک ورزشی دام برگزار شده و برای کسب مدال، رقابت و جنگ سختی در حال برگزاری است!
به هر حال همه اینها در پرتو شغل شریف دامپزشکی ما دامپزشکان و کلیه افرادی که با دامپزشکی سر و کار دارند را در زمره افراد با سختی کار و فشار و استرس بالا قرار می دهد که می طلبد همه مسئولین اعم از مسئولین شهرستانی تا مسئولین رده بالای کشور به شغل دامپزشکی نگاهی عمیق تر داشته باشند تا روز به روز شعار، دامپزشکی محور توسعه از مزرعه تا سفره یا دام سالم، غذای سالم، انسان سالم بیشتر نمایان شود.
در پایان نوشته خودمان را در معرض دید عزیزان قرار می دهیم فارغ از هرنگاه و کلامی کمی حرف از دل می زنیم تا لاجرم بر دل نشیند.
دست تمامی همکاران و مسئولین و پرسنل خدوم دامپزشکی را به گرمی می فشاریم.
نویسنده: دکتر سعید خانزاده
ویراستار: علی الله پور
نظر دهید